پرونده قضایی برای عوامل سریال افعی تهران تشکیل شد اقامه نمازجماعت به امامت یک خانم روی آنتن شبکه سه رفت + عکس پخش سریال «مولانا» در شبکه نمایش خانگی نمایشگاه «نگاره‌های ماندگار» در موزه بزرگ خراسان | سیر روح در عالم معنا «زیبا صدایم کن» رسول صدرعاملی کلید خورد شعر همان عشق، همان زندگی | درباره مهرداد اوستا، شاعر غزل‌های خیال‌انگیز محمدرضا فروتن و میترا حجار با «نیلگون» در راه سینما آخرین نشانه‌های نمک نورالدین | نگاهی به فصل پنجم سریال «نون خ»، ساخته سعید آقاخانی کارگردان نمایش «کلنل»: بزنگاه‌های تاریخی ما، زمینه ساز  تولید آثار هنری است آواز پرنده‌های صبح فروش حیرت انگیز «گارفیلد» در اولین هفته اکران «سمرقند»، برای خانواده بزرگ فارسی زبانان | کتاب تازه شاعر خراسانی در نمایشگاه کتاب تهران پایان فیلمبرداری فیلم سینمایی «برج آخر» اثر سوفیا موسویان صفحه نخست روزنامه‌های کشور - دوشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۳ آلبوم «عشق ناباور» در راه بازار موسیقی کنسرت‌های پاپ اردیبهشت ۱۴۰۳ + زمان و مکان تأکید هیئت رسانه‌ای ایران و عراق بر انعقاد «تفاهم‌نامه همکاری» و تشکیل «شورای رسانه‌ای مشترک» + آلبوم تصاویر برنارد هیل بازیگر «ارباب حلقه ها» و «تایتانیک» درگذشت + بیوگرافی
سرخط خبرها

نگاهی به نمایش «الکترا» از مصطفی نصیری | یک جنایت خانوادگی خنده‌دار

  • کد خبر: ۹۳۹۸۰
  • ۰۹ دی ۱۴۰۰ - ۰۹:۰۰
نگاهی به نمایش «الکترا» از مصطفی نصیری | یک جنایت خانوادگی خنده‌دار
«الکترا» به کارگردانی و نویسندگی مصطفی نصیری اثری است سرگرم‌کننده. لحظات بسیاری ما را به خنده وامی‌دارد. خنده‌ای که برآیند کنش جاری در نمایش است. لحظات بسیاری ما را به جستجوی سرنوشت شخصیت‌ها سوق می‌دهد و لحظات بسیار کوتاهی نیز ما را به برهوت خشک حقیقت فرا می‌خواند.

دکتر سیدمحمد مداح حسینی | شهرآرانیوز - شخصا معتقدم در روزگار ما هر محصول هنری قابل‌تأملی در مرحله اول باید سرگرم‌کننده باشد؛ بله سرگرم کننده. منظورم از سرگرم‌کننده‌بودن ابدا سطحی‌بودن نیست. اصلا این یک مشکل فرهنگی است که ما گمان می‌کنیم هر چیز جذابی حتما مبتذل و سطحی و دورغین است و هر پدیده تفکربرانگیز و عمیقی حتما باید زشت و شلخته و حوصله‌سربر باشد. باوری که نتیجه سیطره نگره‌های چپ بر نقد هنری و ادبی معاصر ایران است. اینکه سرگرم‌کردن یعنی فریب، خدعه، تخدیر و استیلا.

حال این سرگرم‌کننده‌بودن چیست؟ از نگاه من اثری سرگرم‌کننده است که مخاطب در مواجهه با آن لختی از قیل و قال جهان بیرون رهایی یابد، ظرفیت‌های هیجانی و منطقی خود را به اثر واگذار کند، با شخصیت‌ها همراه شود یا سرنوشت شخصیت‌ها برایش شنیدنی و دیدنی جلوه کند. این را هم اضافه کنم که اجرایی که تا این مرحله جلو بیاید حال اجازه دارد حرف‌هایی هم برای بعد اجرا بزند. یعنی حرف‌هایی که با پایان اجرا در ذهن مخاطب ریشه می‌دوانند و گریبان او را می‌چسبند. همان تفکر و نقد و داوری موردنظر برشت؛ بنابراین اجرا زمانی می‌تواند تفکر مخاطب را به چالش بکشاند که سرگرم‌کننده باشد. با این توضیحات اجرای الکترا به کارگردانی و نویسندگی مصطفی نصیری اثری است سرگرم‌کننده. لحظات بسیاری ما را به خنده وامی‌دارد. خنده‌ای که برآیند کنش جاری در نمایش است. لحظات بسیاری ما را به جستجوی سرنوشت شخصیت‌ها سوق می‌دهد و لحظات بسیار کوتاهی نیز ما را به برهوت خشک حقیقت فرا می‌خواند. می‌دانیم که ماجرای الکترا یکی از مهم‌ترین پلات‌های تاریخ ادبیات نمایشی و البته یکی از مهم‌ترین سرنمون‌های شخصیت‌پردازی زنانه است. این اهمیت آن‌جا نمایان می‌گردد که هر سه غول تراژدی‌نویسی یونان باستان از وی نوشته‌اند: آیسخولوس با نیازآوران، اوریپیدوس با الکترا و سوفوکلس نیز با الکترا. هر سه تن به این دختر جفت‌نادیده پرداخته‌اند. (در اکثر روایت‌های موجود نام این شخصیت A-lektra یا «جُفت‌نادیده» ذکر شده است). البته خود آنان نیز از سرمنشا اصلی یعنی هومر و حماسه ایلیاد الهام گرفته‌اند. البته ماجرای الکترا ادامه دارد. الکترا در یونان باقی نمی‌ماند. او همگام با تاریخ تئاتر جهان رشد می‌کند. در دوران اوج رنسانس توسط بورنمیسا به مجارستان می‌رود. یکصد سال بعد در اوج تجدید حیات تراژدی در فرانسه توسط پروسپر ژولیو دوکربیون در پاریس بازنوشت می‌گردد و بعد از آن هم به قلم بنیتو پرت گالدوس در اسپانیا بازگفت می‌گردد. تا دوران ما که توسط دو نویسنده برجسته زمانه باز هم عیان می‌گردد. ژان ژیرودو در فرانسه و یوجین اونیل در آمریکا. این فهرست را می‌شود بیش از این ادامه داد، اما پیش از آن باید پرسید چه چیز در الکترا وجود دارد که این حجم از توجه را برانگیخته است؟

آگاممنون (پدر الکترا) به فرمان آتنا، ایفیژنی (خواهر الکترا) را برای پیروزی در جنگ قربانی می‌کند و با معشوق خود در مقام یک فاتح به دیار خویش باز می‌گردد. این اعمال بر همسرش کلوتایمسترا (مادر الکترا) خوش نمی‌آید و توسط همسر خود کلوتایمسترا به قتل می‌رسد. کلوتایمسترا پس از آن‌که آگاممنون را می‌‎کشد با معشوق خود آیگیستوس زندگی می‌کند. الکترا برادر خود اورستس را از خانه دور می‌کند تا جانش را نجات دهد. مدت‌ها بعد اورستس با همدستی الکترا، مادر و معشوق او آیگیستوس را می‌کشد و انتقام پدر را می‌گیرد. برای تماشاگر امروز این داستان چیزی ندارد جز دهشت و جنایت. معجونی از همسرکشی، مادرکشی و قتل‌های خانوادگی. جنایت‌هایی از سر فرمانبرداری که حتی در گفتمان فکری یونان باستان نیز مورد تردید است و از قضا همین تردید سه غول تراژدی‌نویسی باستان را واداشته که روایت خود را به رشته تحریر در آورند. آشیل در جستجوی داستان اصلی است. اوریپید در جستجوی بازگفت منطقی یک رخداد غیر منطقی و سوفوکل در جستجوی توجیه جنایت مقدس. روایت مصطفی نصیری نیز در پرتو گسست‌های این سه نگره شکل می‌گیرد.

نگاهی به نمایش «الکترا» از مصطفی نصیری | یک جنایت خانوادگی خنده دار

نصیری با تبدیل فضای نمایشنامه به یک صحنه‌ بازجویی و انتقال شخصیت‌ها به جهان امروز داستان را از بافت اصلی خارج کرده و با قرار دادن شخصیت‌ها در یک صحنه خالی و بدون زمان و مکان آن‌ها را باورپذیر و ملموس کرده است. هر چند که یکی از خطا‌های اصلی در همین نقطه رخ داده است. خطایی که در اقتباس‌های این‌چنینی مکرر است. نصیری هیچ فکری برای تماشاگرانی که بدون آگاهی از قصه پس‌زمینه وارد سالن می‌شوند نکرده. یعنی اگر شما در مقام تماشاگر از داستان اصلی الکترا بی‌خبر باشی نه تنها بسیاری از شوخی‌های کلامی و لحظات کمیک اثر غیر قابل فهم می‌گردد بلکه هویت و شخصیت‌پردازی آدم‌ها نیز گنگ به نظر می‌آید. با این همه در صورت آگاه بودن از روایت اسطوره‌ای می‌توانی اجرا را دنبال کنی و اشارات نمایش را درک کنی. انتخاب شیوه روایت نصیری در واقع همان تجمیع روایت‌های سه نمایشنامه باستان است. در هر روایت آدم‌های نمایش آنچه را برای ما تعریف می‌کنند که دوست دارند و آنچه را حذف می‌کنند که دوست ندارند. تحریف می‌کنند حتی اگر پای حقیقت در میان باشد. این انتخاب روایی به نظر من نقطه قوت اجراست. چرا که موجب طراوت، تنوع و ملاحت اثر شده است. همین شیوه روایی است که امکان به هجوکشیدن شخصیت را ممکن کرده است. این روند تا ورود آگاممنون به درستی پیش می‌رود. اما با ورود آگاممنون ضربآهنگ اجرا دچار لکنت می‌شود. نکته عجیب آن‌که انتخاب بازیگر طنازی، چون جلال شهبازنژاد برای ایفای نقش آگاممنون نوید موقعیت‌های ظنز جدیدی را می‌دهد. اما تو گویی اجرا آمادگی ورود آگاممنون را ندارد. سایه‌ سنگین آگاممنون رخصت عرض اندام برای دیگر شخصیت‌ها فراهم نمی‌کند و بستار روایی به تکرار می‌افتد. آگاممنون قرار است نقطه‌ اتصال مادر کشی به همسرکشی باشد. آگاممنون قرار است فهم انگیختار‌ها را به عقب براند و کاری کند که گره‌گشایی روایت جنایی اثر به شکل هنرمندانه‌ای ناممکن گردد. آگاممنون قرار است محلل این دو جنایت خانوادگی باشد، اما نیست. تو گویی نمایش می‌ایستد و دیگر حوصله ادامه یافتن ندارد. نمایش خواسته یا ناخواسته به سطوح دیگر معنا راه نمی‌یابد و شاید هم از ورود به ورطه‌هایی غیر قابل کنترل در هراس است.

نگاهی به نمایش «الکترا» از مصطفی نصیری | یک جنایت خانوادگی خنده دارالکترای نصیری می‌توانست بیشتر بخنداند. می‌توانست به عمق برود. می‌توانست خالق تقابل‌های جذابی بین ایفیژنی و الکترا یا اورستس و آگاممنون باشد و یا حتی پای آیگیستوس را به ماجرا باز کند. اما زودتر از این‌ها پرده را پایین می‌آورد. اما سرگرم می‌کند. چیزی که شرط لازم است. با همان تعریفی که پیشتر گفتم. انتخاب بازیگران در الکترا جای ستایش دارد. تارخ اردشیری مثل همیشه شیرین و گرم است. بهترین انتخاب برای اورستسی که در مرز‌های میان یک هیپیِ لاابالی و یک قاتل قربانی و نوجوانی متوهم می‌لولد. پریا هروی و آن صداسازی فانتزی گونه‌اش جان می‌دهد برای یک کلوتایمسترای ریاکارو و پخمه. ستاره فرسای نوآموز با آن سیمای سرد و رازآلود نیز انتخابی هوشمندانه است برای الکترای پسامدرنی که وسط قتل نشسته و است و مدیتیشن می‌کند؛ بنابراین شما بعد از دیدن الکترا با حال هوای خوبی سالن را ترک می‌کنید هرچند که جای خالی چیز‌هایی در ذهنتان کماکان باقی است.


نگاهی به نمایش‌هایی که این روز‌ها در مشهد روی صحنه می‌روند


 

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->